سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
حمایت و مقاومت از مفاهیم کلیدی در تحلیل تکنیکال هستند که به طور گسترده توسط معاملهگران برای درک روند بازار و نقاط احتمالی تغییر جهت قیمت مورد استفاده قرار میگیرند. این سطوح قیمتی به شناسایی نواحی کلیدی کمک میکنند که در آنها ممکن است فشار خرید یا فروش بر روند غالب بازار چیره شود.
استفاده از حمایت و مقاومت در معاملات با بررسی نحوهی واکنش قیمت به این سطوح به معاملهگران امکان میدهد تا جهت احتمالی ادامه یا تغییر روند قیمتی را پیشبینی کنند. این امر به آنها در تعیین نقاط مناسب برای ورود و خروج از معامله (نقاط خرید و فروش) کمک میکند.
یکی از مزایای استفاده از حمایت و مقاومت مشخص کردن نقاط شفاف ورود و خروج برای معاملهگران است که به مدیریت بهتر ریسک کمک میکند. با این حال محدودیتی نیز وجود دارد سطوح حمایت و مقاومت همیشه قابل اعتماد نیستند و گاهی اوقات میتوانند سیگنالهای اشتباهی را به معاملهگران بدهند.
حمایت در تحلیل تکنیکال چیست؟
حمایت (Support) در تحلیل تکنیکال به سطح قیمتی گفته میشود که تقاضا در آن به اندازهی کافی قوی است تا مانع از افت بیشتر قیمت سهام شود. به طور معمول خریداران تمایل دارند در نزدیکی سطوح حمایتی وارد معامله شوند زیرا فرض بر این است که قیمت سهام پایینتر از سطح حمایت انتخابشده سقوط نخواهد کرد. سطوح حمایت نشان میدهند که سرمایهگذاران انتظار دارند روند نزولی قیمت سهام در آنجا متوقف شود و شاهد یک تغییر جهت صعودی باشیم.
معاملهگران و تحلیلگران با در نظر گرفتن عوامل مختلفی اقدام به ترسیم سطوح حمایت میکنند. تحلیلگران برای شناسایی نقاط کلیدی قیمت که در آن سهام چندین بار رشد داشته است به سمت چپ نمودار نگاه میکنند.
این نقاط کلیدی قیمت از طریق رد شدن از سایه کندل (wick rejection) قیمتهای بازگشایی (Open) بالاترین پایینترین و بسته شدن (Close) کندلهای روزانه، هفتگی یا ماهانه، یا همچنین اعداد رند (ارقام درشت مانند ۵۰۰۰ تومان یا ۱۰۰ دلار) به عنوان سطوح حمایتی قوی قابل شناسایی هستند. نمونهای از نحوه ترسیم سطوح حمایت توسط معاملهگران به طور خلاصه در نمودار زیر توضیح داده شده است. سطوح حمایتی قوی مانند یک کف عمل کرده و روند نزولی قیمت سهام را متوقف میکنند. شناسایی مناطق کلیدی حمایت مفهومی مهم در تحلیل تکنیکال نمودارها و روندهای سهام به شمار میرود.
سطوح حمایت گاهی اوقات شکسته میشوند و به سطوح مقاومت تبدیل میشوند. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که خریداران در گذشته در این سطوح حمایتی تمایل به خرید داشتند. اما با شکسته شدن سطح حمایت دیدگاه آنها تغییر میکند و به این نتیجه میرسند که قیمت سهام یا دارایی دیگر روند صعودی نخواهد داشت.
در این نمودار خط آبی سطج جمایت نسبت به مقادیر OHLC شمع ماهیانه است، خط مشکی سطح حمایتی نسبت به سایه کندلها است و خط سبز سطح حمایتی روانی است.
مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟
مقاومت (Resistance) در تحلیل تکنیکال به سطح قیمتی گفته میشود که عرضه (Supply) سهام در آن به اندازهی کافی قوی است تا روند صعودی قیمت را متوقف یا معکوس کند. با نزدیک شدن قیمت سهام به سطح مقاومت تمایل فروشندگان برای عرضه سهام افزایش مییابد و این عرضه مانع از رشد بیشتر قیمت میشود.
سطوح مقاومت نشان میدهند که از دیدگاه برخی سرمایهگذاران سهام در آن قیمتها باارزشتر از حد واقعی خود (Overvalued) تلقی میشود و به نوعی سقف قیمتی برای آن در نظر گرفته میشود. برای شناسایی سطوح مقاومت تحلیلگران به بررسی نمودارهای قیمت تاریخی سهام میپردازند. آنها با اتصال خطوطی به نقاطی که قیمت در آنها با رد شدن از سایه کندل نتوانسته بالاتر رود یا با علامتگذاری قیمتهای بازگشایی، بالاترین، پایینترین و بسته شدن کندلهای روزانه هفتگی یا ماهانه سطوح قیمتی خاصی را که قیمت سهام در آنها چندین بار با شکست مواجه شده و روند نزولی گرفته است شناسایی میکنند.
هرچه یک سطح مقاومت قیمت سهام را بیشتر متوقف کند از قدرت بیشتری برخوردار است. سطوح مقاومت به معاملهگران و سرمایهگذاران نشان میدهند که در صورت افزایش قیمت سهام تا آن محدوده قیمتی در چه نقطهای میتوانند به طور موثری سهام خود را فروخته و سود کسب کنند. عبور قیمت از سطح مقاومت با حجم معاملات بالا نشاندهندهی افزایش فشار خرید است که منجر به ثبت قیمتهای بالاتر برای سهام میشود. نمونهای از نحوه ترسیم سطوح مقاومت توسط معاملهگران به طور خلاصه در نمودار زیر توضیح داده شده است.
همانند نمودار قبل اینجا نیز خط مقاومت آبی بر اساس ۴ مقادیر کندل رسم شده، خط سیاه بر اساس سایه کندلها و سطح مقاومت سبز بر اساس اعداد روانی رسم شده اند.
سطوح مقاومت گاهی اوقات شکسته میشوند و به سطوح حمایت تبدیل میشوند. علت این امر آن است که فروشندگانی که قبلا در این سطوح (زمانی که مقاومت بودند) اقدام به فروش میکردند پس از شکسته شدن سطح مقاومت دیدگاه خود را تغییر میدهند. این تغییر رفتار فروشندگان باعث میشود تا سطح مقاومتی سابق به سطح حمایتی جدید تبدیل شود.
چرا شناخت سطوح حمایت و مقاومت مهم است؟
درک سطوح حمایت و مقاومت برای معامله گران مهم است تا نقاط برگشت را شناسایی کنند. قیمتهای ورودی و خروجی را تعیین کنند و ضررهای توقف و اهداف سود را پیدا کنند. همچنین تغییرات روند را زود تشخیص دهند.
سطوح حمایت و مقاومت نشاندهندهی مناطقی هستند که نیروهای عرضه و تقاضا در آنها به هم میرسند. در سطوح حمایت انتظار میرود تقاضای کافی از طرف خریداران وجود داشته باشد تا مانع از کاهش بیشتر قیمت شود. به عبارت دیگر خریداران تمایل دارند در این سطوح قیمتی سهام یا دارایی را خریداری کنند زیرا فکر میکنند قیمت به اندازهی کافی پایین آمده است.در مقابل در سطوح مقاومت انتظار میرود فروشندگان به اندازهی کافی سهام عرضه کنند تا از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری شود. به بیان دیگر فروشندگان بر این باورند که قیمت به اندازهی کافی بالا رفته است و میتوانند با فروش در این سطوح سود کسب کنند.
با شناسایی مناطق کلیدی حمایت و مقاومت روی نمودار قیمت معاملهگران میتوانند پیشبینیهای آگاهانهتری در مورد حرکات احتمالی قیمت داشته باشند. به عنوان مثال اگر قیمت به ناحیهی حمایتی مهمی نزدیک شود معاملهگران انتظار رشد قیمت به سمت بالا را دارند زیرا تقاضای خریداران در آن ناحیه افزایش مییابد. همچنین اگر قیمت به سطح مقاومتی شناختهشدهای نزدیک شود انتظار میرود رشد بیشتر قیمت در آن محدوده با مشکل مواجه شود زیرا فروشندگان تمایل بیشتری به فروش سهام در آن سطوح پیدا میکنند.
تحلیلگران سطوح حمایت و مقاومت را در تمامی تایمفریمهای نمودار (فواصل زمانی مختلف) ترسیم میکنند. استحکام یک سطح حمایت یا مقاومت خاص زمانی که بر روی تایمفریمهای بالاتر ترسیم شود افزایش مییابد. به عنوان مثال یک سطح حمایتی که در تایمفریم ماهانه ترسیم شده باشد از یک سطح حمایتی که در تایمفریم ۵ دقیقهای یا ۱۵ دقیقهای ترسیم شده است قدرت بیشتری خواهد داشت. بنابراین معاملهگران میتوانند با در نظر گرفتن سطوحی که در تایمفریمهای مختلف ترسیم شدهاند برنامهریزی دقیقتری برای ورود و خروج از معاملات داشته باشند.
تعیین نقاط ورود و خروج
زمانی که قیمت سطوح حمایت یا مقاومت را میبیند فرصتهای موثری برای ورود به معامله ایجاد میشود. معاملهگران اغلب به دنبال این هستند که زمانی که قیمت از کف (حمایت) رشد میکند موقعیتهای خرید باز کنند و زمانی که قیمت پس از برخورد با مقاومت کاهش مییابد موقعیتهای فروش باز کنند. اگر در این نقاط کلیدی قیمت الگوهای کندل استیک (شمعی) مرتبطی شناسایی شوند سیگنالهای خرید یا فروش در سطوح حمایتی یا مقاومتی به ترتیب قویتر در نظر گرفته میشوند.
علاوه بر این از مناطق حمایت و مقاومت برای تعیین نقاط خروج برای معاملات سودآور استفاده میشود. برای مثال یک معاملهگر معاملات خرید خود را در محدوده مقاومت جایی که روند معکوس میشود میبندد و معاملات فروش خود را در سطوح حمایت جایی که روند نزولی متوقف میشود میبندد. نمونهای از نحوه استفاده از سطوح حمایت و مقاومت برای تعیین ورود و خروج در نمودار زیر نشان داده شده است.
تعیین حد ضرر و هدف
با استفاده از مناطق حمایت و مقاومت معاملهگران به طور منطقی دستورات حد ضرر را زیر سطوح حمایتی تعریفشده و قیمتهای هدف را نزدیک سطوح مقاومتی شناساییشده قرار میدهند. حد ضررهای پایینتر از حمایت از سرمایه در صورت شکسته شدن حمایت محافظت میکند. اهداف سود نزدیک به مقاومت به معاملهگران اجازه میدهد تا با رسیدن روند صعودی به موانع احتمالی سود خود را تثبیت کنند. نمونهای از نحوه استفاده از سطوح حمایت و مقاومت برای قرار دادن یک حد ضرر محافظ در نمودار زیر نشان داده شده است.
نشانههای معکوس شدن وبازگشت روند
شکسته شدن سطوح کلیدی حمایت و مقاومت تغییر احتمالی روند را نشان میدهد. به عنوان مثال شکسته شدن سطح حمایت نشان دهنده تغییر احتمالی در روحیه بازار است. زمانی که سطح حمایت شکسته میشود خریداران در آن سطح به فروشنده تبدیل میشوند. شکسته شدن قیمت به پایین از یک منطقه حمایت قوی اغلب نشان دهنده تغییر روند از صعودی به نزولی است. برعکس اگر قیمت با موفقیت از یک سطح مقاومت مهم عبور کند به طور معمول نشان دهنده تغییر روند از نزولی به صعودی است.
بنابراین توجه به نحوه واکنش قیمت در نزدیکی سطوح حمایت و مقاومت به معاملهگران اجازه میدهد تا در مراحل اولیه برای تغییر احتمالی روند آماده شوند. توانایی تشخیص و عمل سریع بر روی برگشت روند یکی از جنبههای کلیدی موفقیت در معامله است.
روانشناسی سطوح حمایتی و مقاومتی
روانشناسی پشت سطوح حمایتی و مقاومتی به این موضوع برمیگردد که معاملهگران تمایل دارند نزدیک سطوح حمایت خرید کنند زیرا آنها را با ارزش میدانند و در نزدیکی سطوح مقاومت میفروشند چون این سطوح را مناطقی میبینند که قیمت در آنها برای شکستن به سمت بالا با مشکل مواجه میشود.
سطح حمایت قیمتی است که در آن تمایل خریداران برای خرید یک دارایی افزایش مییابد و این افزایش تقاضا میتواند جلوی یک روند نزولی را بگیرد یا آن را معکوس کند. با پایین آمدن قیمت به محدوده حمایت فعالان بازار شروع به این فکر میکنند که قیمت دارایی اکنون کمتر از ارزش واقعی آن است. این باور به این دلیل شکل میگیرد که قیمت به سطحی رسیده است که پیشتر در آن شاهد افزایش ناگهانی بودهایم. بنابراین آنها تصمیم به خرید بلندمدت میگیرند. از دیدگاه روانشناسی سطوح حمایت مناطقی هستند که معاملهگران انتظار دارند افت قیمت در آنجا متوقف شود یا معکوس شود. این انتظار به این دلیل است که در آن سطوح گروهی از خریداران وجود دارند که حاضرند وارد بازار شوند.
معاملهگران اغلب سطوح حمایت را فرصتی برای خرید سهام با قیمت مناسب میدانند. این حس که دیگران هم به همین شکل به سطح حمایت نگاه میکنند باعث اطمینان خاطر میشود. این همبستگی ذهنی به تقویت باور به ماندگاری سطح حمایت کمک میکند. در واقع این میتواند به یک پیشگویی تحققیافته تبدیل شود چرا که هجوم سفارشات خرید باعث بالا رفتن مجدد قیمت میشود. بدون این روانشناسی هماهنگ حول حمایت برای خریداران به تنهایی دشوار است که تاثیر کافی برای معکوس کردن حرکت نزولی قیمت داشته باشند. با چند بار لمس شدن این سطوح قدرت آنها افزایش مییابد. اما در نهایت اگر حمایتی چندین بار آزمایش شود توانایی آن در جذب خریداران کاهش مییابد و در نهایت پس از شکسته شدن این قیمت حمایتی کلیدی به سطح مقاومت تبدیل میشود.
سطوح حمایت و مقاومتی که در تایمفریمهای بالاتر ترسیم میشوند نشاندهنده احساسات قویتر خرید یا فروش هستند.
سطوح مقاومت مناطقی هستند که انتظار میرود فشار فروش در آنها به اندازهای زیاد شود که بتواند یک روند صعودی را متوقف یا معکوس کند. با بالا رفتن قیمت و نزدیک شدن به محدوده مقاومت فروشندگان دارایی را گرانقیمت ارزیابی میکنند و به دنبال این هستند که سود خود را از معاملات خرید قبلی (پوزیشنهای لانگ) بگیرند یا با فروش استقراضی (پوزیشنهای شورت) سود جدید کسب کنند. این افزایش علاقه به فروش مقاومتی ایجاد میکند که مانع از رشد بیشتر قیمت میشود. از نظر روانشناسی مقاومت نشاندهندهی گروهی از فروشندگان است که با اطمینان معتقدند قیمت به محدودهای رسیده که بعید است بتواند از آن بالاتر رود.
اگر سطح مقاومت چندین بار آزمایش شود در مقطعی توانایی فشار فروشندگان کاهش مییابد و خریداران کنترل بازار را به دست میگیرند و با شکستن این سد سطح مقاومت شکسته شده را به یک سطح حمایت تبدیل میکنند.
چگونه سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنیم؟
برای یادگیری نحوه شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، به نمودار زیر نگاه کنید.
این تصویر یک نمودار سهام است که سطوح حمایت و مقاومت بر روی آن با فلشهایی برای نشان دادن جهت روند بازار مشخص شده است. همچنین قیمت فعلی و حجم معاملات نیز نمایش داده شده است.
سطوح حمایت و مقاومت روی نمودار با بررسی مناطقی که قیمت سهام در گذشته در آنها یا رشد داشته یا آنها را شکسته شناسایی میشوند. مناطقی که قیمت چندین بار به آنها برخورد کرده است. به طور کلی سطوح قویتری به شمار میروند. سطوح حمایت مناطقی هستند که تقاضا در آنجا باعث میشود قیمت بیشتر پایین نیاید. سطوح مقاومت مناطقی هستند که عرضه وارد بازار شده و مانند سقفی مانع از افزایش بیشتر قیمت میشود.
برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت از تکنیکهای مختلفی استفاده میشود از جمله تحلیل الگوهای قیمتی مانند تشکیل کفهای بالاتر یعنی حمایت یا سقفهای پایینتر یعنی مقاومت.
سطوح حمایت و مقاومت با مشاهده فعالیت قابل توجه در گذشته یا در سمت چپ نمودار ترسیم میشوند. سایههای شمع (wick rejection) نشانههای مهمی از فشار تقاضا یا عرضه هستند. این سایهها با کمک خطوط افقی به هم متصل شده و سطوح مهم حمایت و مقاومت را تشکیل میدهند.
قیمتهای باز شدن، بالاترین، پایینترین و بسته شدن کندلهای ماهانه و هفتگی نیز میتوانند نشانگر مناطق مهم تقاضا و عرضه باشند. همچنین اندیکاتورهای دیگری مانند میانگینهای متحرک (moving averages) یا خطوط روند (trend lines) میتوانند به شناسایی نواحی موثر روی نمودار کمک کنند.
پس از شناسایی این سطوح آنها را زیر نظر میگیریم تا ببینیم در آینده واکنش قیمت به آنها چگونه خواهد بود (نگه داشتن قیمت در آن سطح یا شکستن آن). مهم است که توجه داشته باشید سطوح حمایت و مقاومت ممکن است با تغییر شرایط بازار در طول زمان تغییر کنند.
چگونه سطوح حمایت و مقاومت را ترسیم کنیم؟
برای یادگیری نحوه ترسیم سطوح حمایت و مقاومت، به نمودار زیر نگاه کنید.
معاملهگران برای ترسیم سطوح حمایت و مقاومت از چند روش مختلف استفاده میکنند. نمودار بالا نشان میدهد که چگونه از ابزار اصلاح فیبوناچی برای ترسیم سطوح حمایت و مقاومت بر اساس این نسبتهای مهم استفاده میشود. این نسبتها با کشیدن ابزار و اتصال نقاط حداکثر و حداقل نوسان (Swing High/Low) به دست میآیند. همانطور که در کادر بنفش رنگ در نمودار بالا نشان داده شده است به نحوه واکنش قیمت به این نسبتهای کلیدی دقت کنید.
روش دیگر نادیده گرفتن روند کلی قیمت و یافتن نقاط برگشت سایه (wicks) شمعها است. با اتصال این نقاط برگشت سایه با یک خط افق یک سطح حمایتی یا مقاومتی مناسب تشکیل میشود. برای اعتبار این سطوح باید حداقل دو تا سه بار شاهد برگشت سایه باشیم. این سطوح را میتوان بر روی همه بازههای زمانی ترسیم کرد اما سطوح حمایت و مقاومتی که روی بازههای زمانی بالاتر ترسیم میشوند به طور چشمگیری از سطوح ترسیم شده در بازههای زمانی پایینتر قویتر هستند.
در این نمودار شاهد بالا و پایین رفتن قیمت سهام در برخورد با سطوح مختلف حمایت و مقاومت (خطوط افقی) هستیم. سطوح مقاومت قوی در نقاطی شکل گرفتهاند که قیمت در گذشته نتوانسته از آنها عبور کند و در واقع مانند سقفی عمل کردهاند. پایینتر از سطوح مقاومت سطوح حمایت قرار دارند که در آنجا تقاضا برای سهام مانع از ریزش بیشتر قیمت شده است.
معاملهگران برای پیدا کردن سطوح حمایت به دنبال مناطقی میگردند که قیمت در گذشته از آنها برگشته است. و برای یافتن سطوح مقاومت مناطقی را جستجو میکنند که قیمت آنها را شکسته است. سپس این نقاط کلیدی قیمت با استفاده از خطوط یا منحنیها به هم متصل میشوند تا سطوح حمایت و مقاومت شناسایی شوند. مناطقی که قیمت چندین بار به آنها برخورد کرده است سطوح قویتری در نظر گرفته میشوند.
انواع حمایت و مقاومت کدامند؟
پنج روش کلیدی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت روی نمودار سهام وجود دارد. این روشها عبارتند از: استفاده از قلهها و درههای قیمتی، سطوح فیبوناچی، نقاط محوری (pivot points)، رسم خطوط روند و بررسی سطوح اندیکاتورها.
قلهها و درههای قیمتی
اتصال قلهها و درههای قیمتی روی نمودار یکی از ابتداییترین روشهای ترسیم سطوح حمایت و مقاومت است. قلهها نقاطی هستند که قیمت قبل از عقبنشینی به بالاترین حد خود میرسد در حالی که درهها نقاطی هستند که قیمت قبل از رشد به پایینترین حد خود میرسد. در نمودارهای روزانه یا هفتگی بالاترین قله و پایینترین دره را در یک دوره زمانی مشخص شناسایی کنید.
برای روندهای نزولی قلههای پایینتر به عنوان مقاومت عمل میکنند در حالی که درههای پایینتر به عنوان حمایت عمل میکنند. برای روندهای صعودی درههای پایینتر به عنوان حمایت و قلههای بالاتر به عنوان مقاومت عمل میکنند. هر چه سطح یک قله یا دره بیشتر مورد آزمایش قرار گیرد حمایت یا مقاومت قویتر میشود. اتصال این نقاط برگشتهای قیمتی مناطق ساده و قابل تشخیصی را برای معکوس شدن قیمت فراهم میکند. حالا به تصویر زیر نگاه کنید.
این نمودار فعالیت روزانهی قیمت و حجم معاملات یک سهام را در طول دورهای خاص نمایش میدهد. در این نمودار شاهد تشکیل قلهها و درهها هستیم که با نوسان قیمت سهام بین نقاط بالا و پایین شکل گرفتهاند. تحلیلگران تکنیکال به دنبال شناسایی این نقاط کلیدی برگشت قیمت (Swing Points) هستند تا سطوح حمایت و مقاومت را تعیین کنند.
سطوح فیبوناچی
ابزار فیبوناچی خطوط افقی را در نسبتهای کلیدی ترسیم میکند که به عنوان سطوح موثر حمایت و مقاومت عمل میکنند. در یک روند صعودی قیمت اغلب به عقب برمیگردد و از سطوح برگشتی فیبوناچی (Fibonacci retracement) رشد میکند و سپس به روند صعودی خود ادامه میدهد. این سطوح برگشتی به عنوان حمایت عمل میکنند. در همین حال سطوح اکستنشن فیبوناچی (Fibonacci extension) مناطق مقاومت را مشخص میکنند که در آنجا حرکت صعودی قیمت محدود میشود. برای روندهای نزولی برعکس این قضیه صادق است یعنی سطوح برگشتی فیبوناچی به عنوان مقاومت عمل میکنند در حالی که سطوح اکستنشن به عنوان حمایت عمل میکنند.
معاملهگران اغلب فیبوناچی را با خطوط روند ترکیب میکنند تا سطوح حمایت و مقاومت را تقویت کنند. رایجترین نسبتهای مورد استفاده سطوح فیبوناچی ۲۳.۶ درصد، ۳۸.۲ درصد، ۵۰ درصد، ۶۱.۸ درصد و ۱۰۰ درصد هستند. شناسایی سطوحی که در بازههای زمانی مختلف تکرار میشوند مناطق برگشت با احتمال بالا را مشخص میکند. به نمودار زیر نگاه کنید.
سطوح فیبوناچی
این نمودار با خطوط افقی مناطقی را که در گذشته به عنوان حمایت و مقاومت عمل کردهاند و ناشی از واکنشهای قبلی قیمت هستند بر روی حرکات قیمتی سهام در طول زمان نشان میدهد. قیمت توانست با واکنش موفق به این نسبتهای کلیدی پتانسیل معاملاتی را نشان دهد.
یک منطقهی حمایت جایی است که تقاضای خرید برای متوقف کردن روند نزولی وارد بازار میشود. سطوح برگشتی فیبوناچی که از یک اندیکاتور تکنیکال به دست آمدهاند همچنین مناطق موثر مقاومت و حمایت را برجسته میکنند.
نقاط محوری
نقاط محوری یا همان Pivot Points سطوح حمایت و مقاومت محاسبهشدهای هستند که بر اساس قیمت باز شدن، بالاترین قیمت، پایینترین قیمت و قیمت پایانی روز گذشته به دست میآیند. خود نقطه محوری (PP) به عنوان سطح اصلی حمایت/مقاومت در نظر گرفته میشود. سطوح اضافی شامل سه سطح مقاومت
(R1، R2، R3) بالاتر از نقطه محوری و سه سطح حمایت (S1، S2، S3) پایینتر از آن میشود. در یک روند صعودی نقاط محوری اغلب به عنوان حمایت عمل میکنند در حالی که سطوح مقاومت با شکسته شدن به سطوح حمایتی جدید تبدیل میشوند.
در روندهای نزولی برعکس این قضیه صادق است یعنی نقاط محوری به مقاومت تبدیل میشوند و سطوح حمایت با شکسته شدن به سطوح مقاومتی جدید تبدیل میگردند. معاملهگران به دنبال رشد قیمت از سطوح حمایت یا شکسته شدن سطوح مقاومت برای ورود به موقعیتهای جدید هستند. ترکیب نقاط محوری روزانه، هفتگی یا ماهانه با روند قیمتی مناطق برگشت با احتمال بالا را تایید میکند. در زیر نمونهای از این موارد را مشاهده میکنید.
در این نمودار علاوه بر ابزارهای دیگر نقاط محوری نیز نمایش داده شدهاند که مناطق موثر برگشت یا ادامهی روند را بر اساس اندیکاتورهای تکنیکال مشخص میکنند. این ابزارهای مختلف با هم نحوهی معاملهی سهام در گذشته را نشان میدهند و محدودههایی را برجسته میکنند که ممکن است بر حرکت قیمت در آینده تاثیر بگذارند. سطوح کلیدی برای پیشبینی اینکه کجا یک روند صعودی با مقاومت مواجه میشود یا یک روند نزولی با فشار خرید جدید مواجه گردد مشخص شدهاند.
خط روند
کشیدن خطوط روند صعودی و نزولی روی نمودار مناطق مورب حمایت و مقاومت را ایجاد میکند. برای رسم خط روند صعودی حداقل دو نقطهی پایین قابل توجه را با خطی که به سمت راست امتداد مییابد به هم وصل کنید. این خط روند صعودی به عنوان حمایت پویا عمل میکند و نشاندهندهی روند صعودی غالب است. برای روندهای نزولی حداقل بالاترین دو نقطهی قابل توجه را با یک خط مورب نزولی که به عنوان مقاومت عمل میکند به هم وصل کنید.
هر چه خط روند بیشتر بدون شکسته شدن آزمایش شود قویتر میشود. شکستن خط روند به سمت بالا یا پایین نشاندهندهی احتمال اتمام روند است. معاملهگران پر ریسک در زمان شکسته شدن خط روند وارد معامله میشوند در حالی که معاملهگران محتاط قبل از ورود به معاملهی خلاف جهت روند منتظر تایید میمانند. برای اطمینان بیشتر خطوط روند معتبر باید روی بازههای زمانی بالاتر ترسیم شوند. شکل زیر را برای درک بهتر مشاهده کنید.
این نمودار حرکت قیمتی یک جفت ارز را در طول زمان نشان میدهد. خطوط مورب صعودی نقاط حمایت را به هم وصل میکنند تا روند صعودی را نشان دهند و به طور مشابه خطوط مورب نزولی نقاط مقاومت را به هم وصل میکنند تا روند نزولی را نشان دهند. این خطوط به معاملهگران کمک میکنند تا با ورود به تحلیلهای بازههای زمانی پایینتر و یافتن نقاط ورود مناسب موقعیتهای معاملاتی با کیفیت بالا را پیدا کنند. همچنین این خطوط به سنجش جهت کلی حرکت بازار کمک میکنند. خطوط روند همچنین به عنوان سطوح پویای حمایت و مقاومت عمل میکنند و مناطقی را برای معاملهگران جهت شناسایی نقاط موثر برگشت قیمت فراهم میآورند.
سطوح اندیکاتورهای تکنیکال
نشانگرهای تکنیکی مانند میانگینهای متحرک، بولینگر باند و Ichimoku Cloud همچنین مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی میکنند. میانگینهای متحرک با تغییر روند مناطق پویایی از حمایت و مقاومت را نشان میدهند. بولینگر باندها با استفاده از انحراف معیار باندهایی را حول قیمت رسم میکنند که به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکنند. خط میانی بولینگر باند یک نقطه قیمتی کلیدی مهم را ارائه میدهد که به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکند.
Ichimoku Cloud ناحیهای را ترسیم میکند که در آن قیمت با حمایت یا مقاومت مواجه میشود. شکستهای قیمتی به سمت بالا یا پایین این سطوح که توسط اندیکاتور Ichimoku Cloud مشخص شده نشاندهندهی ادامهی روند یا معکوس شدن آن است. معاملهگران اغلب از اندیکاتورهایی مانند RSI برای اندازهگیری قدرت روند در مناطق حمایت و مقاومت استفاده میکنند تا خروجهای قیمتی احتمالی یا برگشت قیمت را پیشبینی کنند. ترکیب سطوح این اندیکاتورها با تحلیل کلاسیک مانند خطوط روند یا الگوهای نمودار دقت پیشبینی نقاط برگشت روند را افزایش میدهد.
وقتی قیمتها از سطوح حمایت یا مقاومت عبور کنند چه اتفاقی میافتد؟
شکست قاطعانهی قیمت از سطوح حمایتی یا مقاومتی تثبیتشده نشاندهندهی یک تغییر احتمالی یا شتاب گرفتن روند است و فرصتی مهم برای معاملهگران به شمار میرود. سطوح حمایت و مقاومت به عنوان سدهایی در برابر حرکت قیمت عمل میکنند.
با کاهش قیمت به سمت سطح حمایت خریداران تمایل پیدا میکنند وارد بازار شوند زیرا پیشبینی میکنند قیمت از این سطح رشد کند. اما اگر فشار فروش بر تقاضای خرید در سطح حمایت غلبه کند قیمت این سطح را شکسته و پایینتر میرود. به طور مشابه با افزایش قیمت به سمت سطح مقاومت فروشندگان تمایل پیدا میکنند وارد بازار شوند چرا که انتظار دارند قیمت از سطح مقاومت برگردد.
اما باز هم اگر فشار خرید بر فشار فروش در سطح مقاومت غلبه کند قیمت این سطح را شکسته و بالا میرود. پس از این شکست فروشندگانی که قبلا در سطح مقاومت حضور داشتند تمایل خود را به خرید تغییر میدهند و با گرفتن موقعیتهای خرید بلندمدت باعث میشوند سطح مقاومت شکستهشده به یک سطح حمایتی جدید تبدیل شود. معاملهگران محتاط معمولا برای تایید بیشتر منتظر آزمایش مجدد این سطح شکستهشده میشوند. نمونهای از این اتفاق در نمودار زیر نشان داده شده است.
چگونه میتوان تایید کرد که سطح حمایت یا مقاومت شکسته شده است؟
شکست سطح حمایت یا مقاومت زمانی تایید میشود که قیمت به آن سطح برگشته و مجددا آن را تست کند (retest). الگوی کندل استیک قوی تحلیل کلی را تایید میکند. همچنین سیگنالهای گرفتهشده از اندیکاتورها با هم ترکیب میشوند تا یک برنامه معاملاتی دقیق را تقویت کنند. این برنامه شامل معیارهای مناسب ورود و خروج به معامله، توجه به بسته شدن قیمت فراتر از سطوح کلیدی، بررسی واگرایی در اندیکاتورهای اندازهگیری حرکت و انتظار برای تداوم روند صعودی یا نزولی طی چند کندل متوالی است تا از درستیِ شکست اطمینان حاصل شود.
شکستهای روزانه از سطوح حمایت و مقاومت تایید کافی برای تغییر روند نیستند. بهتر است تا بسته شدن کندل روزانه، ۴ ساعته یا ۱ ساعتهی قیمت فراتر از سطح کلیدی صبر کنید. قیمت بستهشده نسبت به رشدهای روزانه بالاتر یا پایینتر از سطح حمایت/مقاومت مفهومدارتر است. قیمت بستهشده نشاندهندهی اجماع نظر در مورد ارزش سهام پس از کل دورهی معاملات است. گاهی اوقات قیمت ممکن است در طول روز از سطحی عبور کند، اما خریداران یا فروشندگان آن را تا زمان بسته شدن به عقب برمیگردانند. بنابراین برای تایید روند حتما به قیمت بستهشده توجه کنید.
همچنین بررسی کنید که سهام در گذشته چگونه به سطح حمایت یا مقاومت واکنش نشان داده است. برخی از سهامها نسبت به سهام دیگر به قیمتهای خاصی بیشتر احترام میگذارند. اگر سطحی قبلا چندین بار قیمت را برگردانده باشد احتمال اینکه این سطح دوباره قیمت را نگه دارد افزایش مییابد. برعکس اگر سهام قبلا به راحتی از یک سطح عبور کرده باشد این موضوع هشدار میدهد که این سطح نمیتواند حمایت یا مقاومت قاطعی ارائه دهد. درک شخصیت سهام در سطوح کلیدی به شما کمک میکند تا از فریب قیمت (fakeouts) جلوگیری کنید.
عبور قیمت از میانگینهای متحرک خاص شکست سطوح را تایید میکند. به عنوان مثال اگر قیمت یک سطح حمایت مهم را بشکند و سپس شروع به معامله زیر میانگین متحرک ۵۰ روزه کند این نشانهی تسلط فروشندگان بر بازار است. میانگینهای متحرک با ارائهی سیگنالهای عینی خرید و فروش درستیِ شکست را تایید میکنند.
قبل از اینکه فرض کنید حمایت یا مقاومت شکسته شده است به بازار برای تثبیت روند صعودی یا نزولی بعد از شکست بر چندین کندل فرصت بدهید. از تصمیمگیری فوری بر اساس همان کندل خودداری کنید. یک راه برای رسیدن به این هدف صبر کردن برای سه بسته شدن تاییدکنندهی قیمت فراتر از سطح (برای شکست صعودی) یا پایینتر از سطح (برای شکست نزولی) قبل از انجام معامله است. به عنوان مثال اگر قیمت پایینتر از سطح حمایت بسته شود دو کندل بسته شدن دیگر را برای تایید حرکت نزولی صبر کنید. این کار از الگوهای فریبنده جلوگیری میکند و اطمینان میدهد که شکست از قدرت ماندگاری برخوردار است. نمونهای از یک شکست ناموفق در زیر نشان داده شده است. ریسکپذیران اغلب در این رفتار تعقیب شکستها گرفتار میشوند در حالی که معاملهگران ریسکگریز معمولا برای تایید منتظر یک تست مجدد مناسب از سطح شکستهشده هستند.
چگونه با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت معامله کنیم؟
سطح حمایت و مقاومت در نمودار قیمت نقاط موثری برای تغییر جهت سهام هستند. معاملهگران به دنبال خرید در کف و فروش در سقف هستند. معاملات رنج (دامنه) شامل خرید در کف و فروش در سقف است. معاملات شکست مقاومت (breakout) به معنی ورود به معامله خرید بلندمدت (long) بعد از شکستن مقاومت قیمت یا ورود به معامله فروش کوتاهمدت (short) در زمان شکستن حمایت است. معاملات خط روند شامل رسم خطوطی است که به همهی نقاط بالا و پایین قیمت (swing highs and lows) وصل میشود تا جهت روند را مشخص کند. میانگینهای متحرک بهعنوان سطوح پویای حمایت و مقاومت برای معاملهی اصلاح قیمت در جهت روند عمل میکنند.
معاملات یا تریدینگ رنج
تریدینگ رنج (Range trading) به خرید و فروش یک سهم بین سطوح مشخصشده حمایت و مقاومت گفته میشود. معاملهگران محدوده قیمتی را پیدا میکنند که سهم در آن بازه بین کف و سقف در یک دوره زمانی نوسان داشته است. هدف این استراتژی خرید در نزدیکی کف است زمانی که قیمت به پایینترین حد این بازه سقوط میکند و فروش در نزدیکی سقف زمانی که قیمت به بالاترین حد آن بازه صعود میکند. رنجهای تنگ نشاندهنده تعادل بین خریداران و فروشندگان است. هدف کسب سودهای سریع با نوسان قیمت سهم در این بازه است. مدیریت ریسک دقیق با استفاده از حد ضرر در صورت شکسته شدن این بازه الزامی است. رنج تریدینگ نیازمند صبر برای انتظار معاملات در نقاط ورود ایدهآل است.
این استراتژی برای سهامهایی که به صورت افقی حرکت میکنند (روند خنثی دارند) یا فاقد جهتگیری مشخص هستند به خوبی عمل میکند. وجود سطوح مشخص حمایت و مقاومت با سابقه حفظ قیمت امکان ورود کمریسک را برای کسب سود از نوسانات درون آن بازه فراهم میکند. خریداران و فروشندگان برای به دست آوردن کنترل بر حرکت قیمت با هم مبارزه میکنند. در نهایت محدوده ایجاد شده همان رنج است. سطوح حمایت و مقاومت این رنج خاص تا زمانی که خروج قطعی رخ دهد همانطور که در نمودار پایین نشان داده شده است فرصتهای معاملاتی متعددی را در تایمفریمهای پایینتر ارائه میدهد.
معامله بریک اوت
معامله بریک اوت (Breakout Trading) به دنبال ورود به سهم در زمان خروج آن از دوره تثبیت یا رنج است. معاملهگران سطوح کلیدی حمایت و مقاومت را که بارها مانع از رشد قیمت سهم شدهاند شناسایی میکنند. هنگامی که قیمت با حجم معاملات بالا از مقاومت عبور میکند این اتفاق نشاندهنده یک روند صعودی جدید موثر است.
معاملهگران با خرید در زمان شکست مقاومت و تعیین حد ضرر پایینتر از سطح مقاومت قبلی که حالا به حمایت تبدیل شده وارد معامله میشوند. شکسته شدن یک سطح مهم با ورود ناگهانی خریداران جدید منجر به سودهای سریع میشود. شکستن حمایت نیز به طور مشابه برای ورود به پوزیشنهای فروش یعنی short معامله میشود. کنترل ریسک دقیق در معاملات شکست مقاومت حیاتی است زیرا همه این شکستها موفقیتآمیز نیستند. افزایش حجم معاملات و نوسانات هم فرصت و هم ریسک را به همراه دارد. تعیین حد ضرر و حد سود هنگام معامله شکستها ضروری است.
شکست مقاومت نشاندهنده تغییر در احساسات بازار و پویایی عرضه و تقاضا است. جذابیت استراتژیهای شکست در توانایی آنها برای گرفتن زودهنگام این حرکات انفجاری قیمت نهفته است. یک نمونه از یک شکست مناسب در نمودار زیر نشان داده شده است. بستن کندلها در تایمفریمهای پایینتر اکثر معاملهگران شکست را برای دنبال کردن حرکت وادار میکند تا قیمت را بالاتر ببرند. معاملهگران محتاطتر اغلب منتظر یک بازگشت مناسب به سطح شکسته شده هستند تا تایید بیشتری برای ادامه روند صعودی داشته باشند.
معاملات خط روند
معاملات خط روند (Trendline Trading) شامل کشیدن خطوطی است که به نقاط اوج و فرود نوسانات قیمت وصل میشوند تا جهت غالب روند را مشخص کنند. خطوط روند صعودی (بالارونده) روندهای صعودی را نشان میدهند درحالی که خطوط روند نزولی (پایین رونده) نشان دهنده روندهای نزولی هستند. خطوط روند به عنوان سطوح پویای حمایت و مقاومت عمل میکنند. استراتژی معاملات خط روند به دنبال خرید در اصلاح قیمت به سمت خط روند در زمان روند صعودی است. در این حالت حد ضرر زیر خط روند قرار داده میشود. همچنین در زمان روند نزولی فروش در نزدیکی خط روند با هدف کسب سود از ریزش بیشتر قیمت انجام میپذیرد. شیب خط روند بیانگر قدرت و جهتگیری روند است. معاملهگران برای زمان ورود به معامله نقاط برخورد قیمت با خط روند را زیر نظر میگیرند.
شکسته شدن سطح حمایت صعودی (حمایت در حال افزایش) یا عبور قیمت از مقاومت نزولی (مقاومت در حال کاهش) سیگنالی برای یک تغییر احتمالی روند است. با شکسته شدن خط روند مدیریت ریسک دقیق اهمیت ویژهای پیدا میکند زیرا این نشاندهنده پایان یافتن روند قبلی است.
خطوط روند واضح و مشخص در نمودارهای روزانه یا هفتگی با احتمال بالایی فرصتهای معاملاتی را در جهت روند اصلی ارائه میدهند. نمودار زیر نمونهای از نحوهی ترکیب حمایت و خط روند برای تعیین یک استراتژی معاملاتی مناسب را نشان میدهد. خروج قیمت از خط روند در تایمفریم روزانه اتفاق افتاده است. سپس در همان روز در تایمفریمهای پایینتر یک پولبک مناسب تحلیل را برای معاملهای که قرار است به سمت بالا انجام شود تایید میکند.
معاملات میانگین متحرک
میانگین متحرک (Moving Average) با صاف کردن نوسانات قیمت به شناسایی جهت کلی روند کمک میکنند. این استراتژی شامل معاملهی اصلاح قیمت (Pullback) به سمت میانگینهای متحرک کلیدی در جهت روند غالب است.
در زمان روندهای صعودی معاملهگران به دنبال خرید در ریزشهای قیمت تا حمایت ایجاد شده توسط میانگین متحرک سادهی ۲۰ روزه یا ۵۰ روزه هستند. در روندهای نزولی افزایش قیمت تا رسیدن به میانگینهای متحرک فرصتهای فروش short را فراهم میکند. میانگین متحرک روند را یادآوری میکند در حالی که قیمت در اطراف آن نوسان میکند.
تقاطعهای میانگینهای متحرک نیز سیگنالهای معاملاتی ایجاد میکنند. تقاطع صعودی (Golden Cross) که در آن یک میانگین متحرک سریعتر از روی یک میانگین کندتر عبور میکند نشاندهنده پتانسیل صعودی است. تقاطع نزولی (Death Cross) که برعکس حالت قبل رخ میدهد به کاهشهای احتمالی اشاره دارد.
استفاده از قوانین سختگیرانه مدیریت ریسک مانند قرار دادن حد ضرر (Stop Loss) فراتر از انتهای نوسانات میانگین متحرک ضروری است. میانگینهای متحرک با ارائهی سطوح پویای حمایت و مقاومت به زمانبندی ورود در جهت روند غالب کمک میکنند. نمودار زیر را که بارگذاری شده است مطالعه کنید تا ببینید چگونه سطوح حمایت و مقاومت با استراتژی میانگینهای متحرک ترکیب میشوند تا فرصتهای معاملاتی با احتمال بالا را آشکار کنند.
نمونه ای از حمایت و مقاومت چیست؟
همانطور که در نمودار مشاهده میکنید قیمت سهم در یک کانال صعودی با شیب رو به بالا در حال نوسان بوده است. این روند صعودی با خطوط روند که کفهای قیمتی (نقاط پایینتر) را به هم وصل میکنند حمایت میشود.
برای درک بهتر مفهوم حمایت و مقاومت در نمودار سهام ضمیمه شده به خطوط افقیای که برای اتصال نقاط قیمتی قبلی رسم شدهاند توجه کنید. این خطوط بهعنوان مرزهایی عمل میکنند که ممکن است بر حرکات احتمالی آتی قیمت تاثیر بگذارند. یک ناحیه کلیدی حمایت در نزدیکی پایین نمودار نشان داده شده است جایی که قیمت سهام به طور مداوم خریداران را جذب کرده و از کاهشهای گذشته جلوگیری کرده است. این نشان میدهد که تقاضا در این سطح قیمتی وجود دارد.
قیمت خط روند ترسیم شده را به رسمیت شناخت و با افزایش قیمت فروشندگان را جمعآوری کرد که نقدشوندگی این فروشندگان را ایجاد کرد. با گذشت زمان قیمت و خریداران توانستند خط روند را بشکنند و از آن عبور کنند. خط روند برای تایید ادامه روند صعودی مجددا تست شد و باعث فعال شدن حد ضرر فروشندگان گردید. بدین ترتیب خطوط روند و سطوح حمایت و مقاومت با هم ترکیب میشوند تا یک الگوی معاملاتی مناسب را شکل دهند.
واژگونی سطوح حمایت و مقاومت چیست؟
اجازه دهید ابتدا به مثالی از برگشت مقاومت نگاه کنیم جایی که مقاومت به حمایت تبدیل میشود.
ناحیهای که در گذشته بهعنوان سقف عمل میکرد جایی که فشار فروش باعث توقف روند صعودی در چندین نوبت میشد. با این حال با توجه به افزایش قابل توجه قدرت خریداران در حال حاضر سهم توانست از این مقاومت دیرینه عبور کند. حالا که سد مقاومت شکسته شده است این میتواند سیگنالی برای ادامه روند صعودی در آینده باشد. معاملهگران با دقت زیر نظر خواهند داشت که آیا قیمت با ماندن بالاتر از سطح مقاومت قبلی حمایتی پیدا میکند یا خیر. این سطح در صورت بازگشت به عنوان حمایت عمل کرده و میتواند پایهای برای صعود بیشتر قیمت فراهم کند. در چنین مواقعی معمولا احساسات بازار تغییر جهت میدهد.
فروشندگان نمیتوانند فشار فروش را ادامه دهند و در نهایت خریداران کنترل بازار را به دست میگیرند و در حالی که به سطح مقاومت نزدیک میشوند کفهای قیمتی بالاتری را در نمودار شکل میدهند. فروشندگان با مشاهده این تغییر در حرکت قیمت موقعیتهای فروش خود را به خرید تبدیل میکنند و همین امر باعث میشود قیمت از مقاومت عبور کند و آن را به حمایت تبدیل کند. اینگونه است که تغییر احساسات حمایتی جدید را به وجود میآورد که قبلا مقاومتی قوی بوده است.
حال اجازه دهید به مثالی از معکوس شدن حمایت نگاه کنیم.
خط افقیای که در نمودار میبینید نشاندهندهی سطح قیمتی است که قبلا به عنوان یک کف قوی عمل میکرد و بارها مانع از ریزش قیمت میشد. این نشان میداد که تقاضای خریداران در این نقطه وجود داشته است. با این حال در دورههای اخیر با پیشروی روند صعودی هر بار که قیمت به این سطح نزدیک میشد فروشندگان وارد بازار میشدند. این امر باعث توقف یا عقبنشینی موقت روند میگردید. حال این محدودهی آشنا که زمانی خریداران را جذب میکرد اکنون به جای آن فشار فروش ایجاد میکند.
احساس خرید در مقایسه با فشار فروشی که باعث میشود قیمت در تایمفریمهای پایینتر دائما قلهها و درههای پایینتری تشکیل دهد کاهش یافته است. بدین ترتیب اعتماد خریداران کم میشود و احساسات آنها به سمت فروش تغییر میکند. در نهایت این فشار فروش ترکیبی باعث شکسته شدن حمایت و تبدیل آن به یک مقاومت جدید میشود. به این ترتیب برگشت روند پس از شکستن حمایت رخ میدهد.
پشتیبانی و مقاومت چقدر قابل اعتماد هستند؟
سطوح حمایت و مقاومت توسط اکثر تحلیلگران تکنیکال به عنوان شاخصهای قابل اعتماد اما غیر قابل اطمینان در نظر گرفته میشوند. قابلیت اطمینان این سطوح تا حد زیادی به سهام، تایم فریم، حجم معاملات و سایر عوامل بستگی دارد. حمایت/مقاومتی که در یک تایم فریم طولانی تر و با حجم معاملات بالا شکل گرفته است معمولا از اهمیت بیشتری برخوردار است. در مقابل حمایت/مقاومت ضعیفی که به سرعت یا با حجم معاملات اندک شکل گرفته است از اعتبار کمتری برخوردار است.
یکی از عوامل کلیدی تایم فریم است به این صورت که مناطق حمایت/مقاومت بلند مدت نسبت به سطوح کوتاه مدت از اعتبار بیشتری برخوردار هستند. به عنوان مثال قیمتی که ماهها تلاش میکند تا از محدوده بلندمدت خود عبور کند مقاومت قوی را نشان داده است. این سطح به احتمال زیاد در اولین تلاشهای مجدد برای عبور قیمت را به طور قاطع پایین میآورد. با این حال سطح حمایتی روزانهای که فقط چند ساعت قبل از شکستن دوام داشته است اهمیت بسیار کمتری دارد. هر چه خریداران یا فروشندگان بیشتر از یک سطح دفاع کنند حمایت یا مقاومت قویتر خواهد بود.
با مدیریت ریسک مناسب و کنترل روانشناسی معاملات سطوح حمایت و مقاومت کاملا قابل اعتماد هستند. البته این سطوح گاهی اوقات به دلیل ماهیت ذهنی بودنشان سیگنالهای گمراه کننده صادر میکنند. با این حال معاملهگران موفق در تایم فریمهای پایین تر به طور گسترده از سطوح حمایت و مقاومت در تحلیلهای خود استفاده میکنند.
تعداد دفعات برخورد قیمت با این سطوح نیز اهمیت دارد به این معنی که هر چه یک سهام بیشتر بدون شکستن قاطعانه از سطوح حمایت/مقاومت عبور کند اعتبار آن بیشتر میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام چندین بار در طول چند ماه به یک قله قبلی حمله کند اما در آنجا با ریزش مواجه شود این به طور واضح نشان دهنده مقاومت قوی است. برخورد تنها یک بار با این سطح اهمیت بسیار کمتری دارد.
شرایط کلی بازار نیز بر قابلیت اطمینان این سطوح تاثیر میگذارد. حمایت/مقاومت در بازارهای دارای روند باثبات نسبت به بازارهای پرنوسان یا متلاطم قابل اعتمادتر هستند. سطوح کلیدی ایجاد شده در یک محیط با نوسانات بالا از اعتبار کمتری برخوردار هستند زیرا نوسانات شدید به راحتی از آنها عبور میکند.
محدودیتهای حمایت و مقاومت چیست؟
یکی از محدودیتهای حمایت و مقاومت ذهنی بودنِ شناسایی این سطوح است. تحلیلگران تکنیکال بسته به ترجیحات خود مانند استفاده از قیمتهای پایانی به جای سایههای قیمتی روزانه یا نقاط محوری این مناطق را کمی متفاوت ترسیم میکنند. ممکن است یک معاملهگر سطح حمایت را در ۵۰ روپیه ببیند در حالی که دیگری آن را در ۴۹.۸۵ روپیه ترسیم کند. این موضوع باعث میشود گاهی اوقات سطوح حمایت و مقاومت به اشتباه شناسایی شوند یا برای تطابق با حرکات گذشته قیمت بیش از حد بهینه شوند.
محدودیت دیگر ماهیت ایستا بودن خطوط افقی حمایت و مقاومت است. بازارها پویا هستند اما این ابزار فرض میکنند که قیمت هر بار که به یک سطح خاص میرسد به همان شیوه رفتار خواهد کرد. در واقع سایر عوامل متغیر مانند نوسانات، حجم معاملات یا شرایط بازار میتوانند نحوه رفتار قیمت در سطوح تاریخی را تغییر دهند.
شکسته شدن مقاومت (بالا رفتن قیمت) یا خط حمایت (پایین آمدن قیمت) به طور گستردهای به عنوان سیگنالهای معاملاتی استفاده میشوند. با این حال این شکستها اغلب اوقات باطل میشوند زیرا قیمت به محدوده معاملاتی قبلی باز میگردد. شکستهای باطل شده محدودیت دیگری را نشان میدهند زیرا قدرت پیشبینی این رویدادهای تکنیکال را زیر سوال میبرند.
برخی از اندیکاتورهای تکنیکال مستعد بازنقشهزنی هستند به این معنی که سیگنالهای گذشته با ظهور دادههای قیمت جدید تغییر میکنند. این بازنقشهزنی بر اندیکاتورهای محدوده مانند بولینگر باندها که به دنبال شناسایی حمایت و مقاومت هستند تاثیر میگذارد. از آنجایی که باندها با تغییر قیمتهای جدید و نوسانات تاریخی بازنقشهزنی میشوند برگشتهای صعودی یا نزولی بر اساس این باندها از بین رفته و اعتبار آنها زیر سوال میرود.
هیچ اندیکاتوری نمیتواند به عنوان یک راهحل قطعی معاملاتی در نظر گرفته شود و معاملهگران باید به ابزارهای تحلیل تکنیکال به صورت احتمالی و نه قطعی نگاه کنند. حتی الگوهای قابل اعتماد هم به اندازهای کافی باطل میشوند که تکیه بیش از حد بر سطوح حمایت و مقاومت یا شکست آنها باعث ایجاد اشتباه شود. این ابزارهای تکنیکال مانند مناطق حمایت و مقاومت صرفا سرنخهایی در مورد روانشناسی بازار ارائه میدهند نه سیگنالهای بدون خطا.
مناطق حمایت و مقاومت چیست؟
مناطق حمایت و مقاومت در نمودار سهام سطوح قیمتی یا بازههایی هستند که نقش سد را بازی میکنند و باعث میشوند شکستن قیمت از بالا یا پایین آن ناحیه دشوار شود. این مفهوم نشان میدهد که زمانی که قیمت کاهش پیدا میکند و به یک منطقه حمایتی نزدیک میشود فشار خرید بیشتری وجود دارد. در چنین مواقعی سرمایهگذاران برای خرید سهام و حمایت از قیمت وارد بازار شده و مانع از ریزش بیشتر آن میشوند. برعکس هنگامی که قیمت افزایش مییابد و به یک منطقه مقاومتی نزدیک میشود این نشانهی بالا رفتن فشار فروش است. در این حالت سرمایهگذاران برای فروش سهام خود اقدام میکنند و مقاومتی ایجاد میشود که مانع از رشد بیشتر قیمت میگردد.
این مناطق حمایت و مقاومت زمانی شکل میگیرند که تعداد قابل توجهی از خریداران یا فروشندگان در محدوده قیمتی خاصی وارد بازار شوند. این اتفاق میتواند زمانی رخ دهد که رویدادهای مثبت یا منفی باعث افزایش حجم معاملات در یک محدوده قیمتی خاص شود. هرچه یک منطقه حمایت یا مقاومت بیشتر بدون شکسته شدن آزمایش شود، قویتر میشود. زیرا تعداد بیشتری از معاملهگران به آن ناحیه توجه میکنند و سفارشات خرید یا فروش را با پیشبینی برگشت قیمت ثبت میکنند. برخی از راههایی که معاملهگران با استفاده از آنها مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی میکنند این است که آنها به دنبال سطوح قیمتی افقی هستند که چندین قله یا کف قیمت را در طول زمان به هم وصل میکند. همچنین آنها خطوط روند را که به عنوان حمایت و مقاومت پویا عمل میکنند مشاهده میکنند و اعداد رند مانند Rs.50 یا Rs.100 به دلیل اینکه توجه معاملهگران بیشتری را جلب میکنند میتوانند به عنوان مناطق حمایت و مقاومت عمل کنند.
کدام بازه زمانی برای معاملات حمایتی و مقاومتی بهترین است؟
تایمفریم روزانه ایدهآلترین بازه زمانی برای معامله با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت در بازار سهام است. این تایمفریم دادههای کافی را برای مشاهدهی واضح ساختار بازار و شناسایی مناطق کلیدی حمایت و مقاومت در اختیار شما قرار میدهد در عین حال بسیاری از نویزهای کاذب بازار که تحلیل را در تایمفریمهای کوتاهتر پیچیده میکنند فیلتر میکند. با اینکه تایمفریم روزانه نمای کلیای از بازار ارائه میدهد و زمانبندی دقیق ورود و خروج از معامله را دشوار میکند اما اگر این سطوح روزانه در تایمفریمهای پایینتر تست شوند میتوان با احتمال بالایی نقاط ورود و خروج مناسب برای معامله را پیدا کرد.
معاملهگران اغلب مقادیر باز شدن، بالاترین، پایینترین و بسته شدن ماهانه را به عنوان سطوح مهم حمایت و مقاومت در نظر میگیرند که در صورت تست شدن در تایمفریمهای پایینتر میتوانند فرصتهای معاملاتی جذابی را ایجاد کنند. این در حالی است که تایمفریمهای بسیار کوتاهمدت مانند ۵ دقیقه یا ۱ ساعت منجر به بسیاری از شکستهای کاذب (False Breakouts) و حرکتهای رفت و برگشتی شدید میشوند که استراتژیهای معاملاتی را تضعیف میکنند. بنابراین تایمفریم روزانه به شما این امکان را میدهد تا از تکنیکهایی مانند خرید در نزدیکی سطوح حمایتی شناساییشده با حد ضرر کمی پایینتر از آن یا فروش short در نزدیکی سطوح مقاومتی با حد ضرر کمی بالاتر از آن استفاده کنید.
چه ابزارهایی برای شناسایی حمایت و مقاومت وجود دارد؟
ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خطوط روند، میانگینهای متحرک، نقاط محوری و الگوهای رفتار قیمت به معاملهگران در شناسایی سطوح احتمالی حمایت و مقاومت در تایم فریم ۴ ساعته کمک میکنند.
یکی از روشهای ساده برای شناسایی این سطوح کشیدن خطوط افقی است که به نقاط برگشت قله و کف در تایم فریم روزانه و همچنین اعداد رند (روانشناسی بازار) وصل میشوند.
خطوط روند ابزاری پایهای اما قدرتمند برای یافتن سطوح احتمالی حمایت و مقاومت هستند. با وصل کردن دو یا چند نقطه چرخش قیمت خطوط روند مناطقی را نشان میدهند که در آنجا قیمت به احتمال زیاد مکث کرده یا تغییر جهت میدهد. سطوح افقی حمایت و مقاومت نیز در نمودارهای H4 به طور واضحی قابل مشاهده هستند. اين مناطق نشان دهنده نقاطی است که قیمت در گذشته بارها متوقف شده و تغییر جهت داده است.
میانگینهای متحرکی مانند ۵۰ و ۲۰۰ روزه (SMA) به خصوص در تایم فریم ۴ ساعته اغلب به عنوان حمایت و مقاومت پویا عمل میکنند. زمانی که قیمت به سطح میانگین متحرک نزدیک میشود یا در اطراف آن معامله میشود نشان دهنده یک منطقه احتمالی حمایت/مقاومت است. سطوحی مانند قیمت باز شدن روزانه و همچنین اعداد رند که به ۰ یا ۵۰ ختم میشوند نیز به عنوان حمایت/مقاومت مهم روزانه عمل میکنند.
Pivot Points یکی دیگر از ابزارهای مفید برای شناسایی سطوح احتمالی حمایت و مقاومت هستند. نقاط محوری کلاسیک به همراه سطوح R1 ،R2 ،S1 و S2 روی نمودار H4 رسم میشوند. اغلب اوقات زمانی که قیمت به نقاط محوری میرسد روند آن با مشکل مواجه شده و دچار مقداری تثبیت (حرکت در یک محدوده) میشود. سطوح قابل مشاهده در نمای کلی حجم معاملات (Volume Profile) نیز نواحی با حجم بالای معاملات را برجسته میکند که تمایل به جذب نوسانات قیمتی دارند.
علاوه بر این الگوهای کلاسیک نمودار مانند قله دوقلو (Double Tops)، سر و شانه (Head and Shoulders) و الگوهای گوهای (Wedge Patterns) همگی نقاط برگشت احتمالی ایجاد میکنند که به عنوان حمایت و مقاومت شناخته میشوند. در نهایت الگوهای کندل استیک مانند کندلهای دوجی، ستارههای دنباله دار (Shooting Stars) و الگوهای ستاره عصرگاهی (Evening Star) اغلب در نقاط برگشت قیمت رخ میدهند که در آنجا حمایت یا مقاومت جدیدی شکل میگیرد.
استفاده همزمان از برخی از این ابزارها برای شناسایی مناطق حمایت و مقاومت در تایم فریم ۴ ساعته منجر به ایجاد موقعیتهای معاملاتی با احتمال موفقیت بالاتر میشود. هر چه تعداد بیشتری از ابزارها با یک منطقه احتمالی حمایت یا مقاومت همسو باشند احتمال واکنش قیمت در آن سطح بیشتر میشود.